Tuesday, August 7, 2007




خداييش ديگه كم كم داشت يادم مي رفت چه طور بايد پست بذارم!!!!!فقط بگم اين روزا زياد روبه راه نيست اوضام
ولي قول مي دم تكليف پايان نامم معلوم شه تند تند بيام اينجا و بنويسم
مخصوصا براي تو پ عزيزم
يه دنيا دوست دارم

Tuesday, May 29, 2007


Pour mon amour P

عشق نمي پرسه اهل كجايي فقط مي گه تو قلب من زندگي مي كني؟
عشق نمي پرسه چرا دور هستي فقط مي گه هميشه با من هستي؟
عشق نمي پرسه دوستم داري؟
فقط مي گه

دوست دارم

Thursday, May 24, 2007


pour mon amour p


What greater things is there for human souls than to feel that they are
joined........to strengthen each other....to be at one with each other in
silent unspeakable memories

George Eliot

Thursday, May 3, 2007


Friday, April 20, 2007


بيشتر از دو هفته است كه چيزي ننوشتم و اين يعني خيلي سرم شلوغه
بايد از اين به بعد حتما هر روز وقتي رو براي نوشتن تو وبلاگ اختصاص بدم
اين همه خاطره كه تو ذهنم نمي مونه
مثلا الان اصلا يادم نيست دو هفته پيش چه اتفاقي افتاد
الهي قربونش برم هر روز يه تيپ تازه مي زنه و در اوج كار و گرفتاري هميشه
وقت براي جواب دادن به سوالات من داره. چهاردهم فروردين كه بعد چند روز مي ديدمش
يه بلوز آستين كوتاه پوشيده بود شده بود ماه ! به زحمت جلوي خودم رو مي گرفتم تا نگاش نكنم
تازگي ها هم هر وقت پيشش هستم فوري اين آهنگ دوست دارم خيلي زياد كامران و هومن رو مي ذاره
و يكي از اون حس هاي خيلي خوشگل تموم وجود من رو پر مي كنه
امروز داشتم دعا مي كردم اتفاقي نيفته و تو همون جوري كه من فكر مي كنم واقعا دوست داشتني باشي
اگه يه روز خلاف اين بهم ثابت بشه بدجوري داغون مي شم.جمعه گذشته با بچه ها آرين بوديم
اكثرا اون جا قرار مي ذاريم. برگشتنه پياده اومدم به اميد اينكه شايد ببينمش هي اين ور اونور رو هم
نگاه كردم ولي نديدمش.نمي دونم فردا مي تونم بيام شركت يا نه. اين دو روز همش به يادت بودم
راستي يه كمكي باهات قهرم! چرا پنجشنبه نيومدي! من فقط به خاطر تو با اون همه خستگي اومدم
كلي هم از دستت شاكي بودم اما بعدش كه آروم شدم ديدم زود قضاوت كردم البته تو هم نمي دونستي كه من ميام ولي فكر مي كردم اگه يه درصد هم حدس مي زدي بايد ميومدي ولي خوب اشكالي نداره اينقده دوست دارم كه اين چيزا باعث نمي شه حتي يه ابسيلون از علاقه ام بهت كم شه

عزيزم خيلي خستم كلي كار دارم كه بايد خيلي وقت پيش انجام مي شد هنوز رو دستم مونده. امشب رو بگو هميشه ساعت دو يا سه نصفه شب مي خوابم الان ساعت ده چشام داره بسته مي شه! دلم مي خواد
زود بخوابم فردا بشه ببينمت. چقدر بده كه هنوز ياد نگرفتم احساسم رو نشون بدم و مطمئن هستم
تو فكرشم نمي كني اونكه ظاهرا هر روز اينقدر بي تفاوت باهات برخورد مي كنه تو دلش چه غوغايي هست و چقدر دوست داره! خوب بخوابي عزيزم

دوست دارم بيشتر از ديروز كمتر از فردا



Thursday, April 12, 2007



Wednesday, April 4, 2007

ديروز ديدمش. حالا بماند كه تو اون يه هفته بر من چه گذشت ! از سيزده بدر كه هيچي نفهميدم
همش دعا مي كردم زودتر تموم شه تا فرداش عزيزم رو ببينم. راستي بعد چندين و چند سال سبزه
گره زدم ! ديروز سراپا شوق بودم و اشتياق. طبق معمول هم با ديدنت هول شدم
و فوري سرم رو انداختم پايين چقدر بلوز جديدت بهت مياد عزيزم. مثل هميشه هم
من دنبال بهونه اي بودم براي نشستن كنارت تا تو با صبر و حوصله
اشكالات من رو رفع كني. امروز هم خدا رو شكر بد نبود. يه اتفاق ديگه
بدجور حالم رو گرفت. مهندس امروزاومده بود. طبق معمول هم
اصلا حواسش به كار نبود. يه سوال ازش داشتم بي هوا رفتم بالاي سرش ديدم داره هي مي نويسه
M
دلم خيلي سوخت. نگاهاش هم كه ديگه آخرش بود. يادش كه ميفتم دلم مي لرزه. بعضي وقتها
فكر مي كنم اگه ... نبود شايد من قبول مي كردم اما الان اصلا امكان نداره
چون من به شدت ... رو دوست دارم تا اين حس رو دارم نه با مهندس
نه با هيچ كس ديگه نمي تونم ازدواج كنم چون من اينو خيانت به
طرف مقابل مي دونم كه كسي تو قلبم باشه بعد برم با يه نفر ديگه ازدواج كنم
الان هوا سرد و بارونيه نمي دونم ... داره چي كار مي كنه اصلا به ياد من ميفته ؟
تا حالا روم نشده از پسري بپرسم كه اونها اگه دختري ازشون خوشش بياد
و كاراش زياد تابلو نباشه باز هم متوجه احساس اون مي شن
ايشالا شنبه مي بينمت عزيزم. مواظب خودت باش
دوست دارم بيشتر از ديروز كمتر از فردا
راستي جالبه ها ! وقتي تو يه نفر و ديده باشي

اون هم تو رو ديده باشه ولي به مخيله اش

هم خطور نكنه كه تو اونو شناختي

!