Tuesday, May 29, 2007


Pour mon amour P

عشق نمي پرسه اهل كجايي فقط مي گه تو قلب من زندگي مي كني؟
عشق نمي پرسه چرا دور هستي فقط مي گه هميشه با من هستي؟
عشق نمي پرسه دوستم داري؟
فقط مي گه

دوست دارم

5 comments:

فرهاد said...

کلا این عشق واسه هیچ کارش از آدم چیزی نمی پرسه!البته ببخشید که پا برهنه دویدیم وسط..چون ظاهرا این متن رو برای آمورتون نوشته بودین!(چشمک)..
چی شده مهرناز خانوم؟کم حرف و کم پیدا شدی؟صحراهه بهت نساخته یا زندگی؟....پیشششش ما بیا.....درود

فرهاد said...

منظورم تو محیط نت بود مهرناز خانوم...کسی در لیست دوستانت نیست و تنها کسی که برات کامنت می ذاره فعلا من هستم...خب این یه جورایی یعنی انزوا طلبی دیگه خانومی(چشمک)...راستی باز دارم نگرانت می شم،یه خط بنویس بدونیم خدا نکرده تو صحرا گم نشدی(چشمک!)...می بینمت...تا بعد

فرهاد said...

چرا؟مگه وبلاگ داشتن جرمه؟...نمی دونم کجا رفتی ولی مواظب خودت باش...ما به برگشتن شما امید بستیم همسایه قدیمی!(چشمک...!)...

فرهاد said...

سلام...چطوری مهرناز خانوم؟چه کم پیدا شدی....دلمون برات تنگولیده....ایشالا هر جا هستی شاد و سالم و موفق باشی...به یادت هستیم،کامنت ما رو خوندی پیشششش ما بیا

فرهاد said...

سلام بر مهرناز خانوم کم پیدا...ایشالا که خوب و سلامت باشی....می دونی مهرناز خانوم،من به این حرف که می گه گاهی اوقات حرفهای دیگرون باعث می شه آدم انگیزه انجام یه کاری رو پیدا کنه معتقدم،از جمله اون حرفی که یه بار در مورد فیلم جاده زده بودی،باعث شد بیفتم به صرافت و هر طوری بود دی وی دی اصلشو گیر آوردم که البته هم به فارسیه هم انگلیسی،من که از دیدنش لذت بردم،خواستی آدرس جایی که ازش خریدم رو بهت می دم،اتفاقا نزدیک ما هم هست...در هر صورت این یه مورد رو بهت مدیونم،مرسی مهرناز خانوم!(لبخندی قدرشناسانه همراه با سرخی ملایم!)....