Saturday, March 24, 2007


سر كلاس ادبيات معلم گفت : فعل رفتن رو صرف كن
ساكت مي شم . مي خندم
استاد با تغير مي گه : ادامه بده
و من مي گم
رفتم رفتي رفت. رفت و دلم شكست
غم رو دلم نشست
رفت شادي هام بمرد. شور از دلم ببرد
خنده تلخ من از گريه غم انگيزتر است
كارم از گريه گذشته است به آن مي خندم


No comments: